دین و زندگی اول تا چهارم متوسطه-علمی - آموزشی

دین و زندگی اول تا چهارم متوسطه-علمی - آموزشی

خلاصه دروس و سوالات دین و زندگی اول تا سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی
دین و زندگی اول تا چهارم متوسطه-علمی - آموزشی

دین و زندگی اول تا چهارم متوسطه-علمی - آموزشی

خلاصه دروس و سوالات دین و زندگی اول تا سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی

خطبه ها ی حضرت فاطمه (س) در بستر بیماری

آبروی ما بود از آبروی فاطمه...................... سرمه ی چشم مَلک شد خاک کوی فاطمه

بشکند دستی که سیلی زد به روی فاطمه......... بشکند پایی که بشکست پهلوی فاطمه 

گرشود قسمت که گیرم چادر خاکی او....................... در همان دم میدهم جانم برای فاطمه!


با تسلیت شهادت بانوی دو عالم به همه شیعیان و شیفتگان آن حضرت 


خطبه ها ی حضرت فاطمه (س) در بستر بیماری

ابن قتیبه در کتاب الامامة و السیاسة ص14، و نیز محمد بن یوسف گنجى شافعى در باب 99 کفایه الطالب آورده اند که حضرت زهرا(علیها السلام) خطاب به آن دو نفر فرمودند:

«انّى اشهد اللّه و ملائکته أنّکما أسخطانى و ما ارضیتُمانى لئن لقیت النبىَّ لأشکونّکما».

خداوند و ملائکه او را شاهد و گواه مى گیرم که شما دو نفر (ابابکر و عمر) مرا به غضب آوردید و رضایت مرا فراهم ننمودید. اگر پیغمبر را ملاقات کنم از شما شکایت خواهم کرد.

و نیز ابن قتیبه در کتاب الامامةوالسیاسة ص14 مى نویسد: حضرت زهرا (علیها السلام) خطاب به ابوبکر فرمود:

«واللّه لَأَدعُوَنَّ علیکَ فى کلّ صلاة اُصلّیها»

به خدا سوگند در هر نمازى که بخوانم تو را نفرین مى کنم .

آیا از این وضوح کلام ، دلیلى روشن تر لازم است!

ز دیگر مصادرى که گواه بر خشم و غضب حضرت زهرا(علیها السلام) بر آنان است خطبه ایشان در مسجد است. که مصادر اهل سنّت خطبه مذکور ضبط شده است. (درقدیمیترین نسخه در کتاب بلاغات النساء،نوشته ابوالفضل احمد بن ابى طاهر مروزى متولد 204 ومتوفاى 280 هجرى است که حاوى خطبه هاى بلیغ زنان عرب است بلاغات النساء صص 23 و24 چ بیروت و ابن ابى الحدید ،شرح نهج البلاغه ج 4 ص78و المناقب ،احمدبن موسى که سند آن منتهى به عایشه است و السقیفه ،ابوبکر احمدبن عبدالعزیز جوهرى که از بزرگان اهل سنت است ودر کتابش به سندهاى مختلف این خطبه را نقل کرده است. ) همان محلى که در صدر اسلام مکان دادخواهى و احقاق حق بوده حضرت پس از آن که از همه کس مأیوس شدند براى جلوگیرى از انحراف حکومت و گمراهى مردم و نیز براى اتمام حجّت با شیخین با لباسى با وقار در میان عدّه اى از بانوان بنى هاشم با شکوه و جلال وارد مسجد شدند و در محل مخصوصى قرار گرفتند و خطبه اى بلیغ و فصیح ایراد کردند که ما قسمتهایى را که شاهد بحث است را به طور اجمال مى آوریم:

حضرت ابتدا آهى کشیدند که حاضران را به گریه انداخت، پس از سکوت جمعیت شروع به حمد و ثناى الهى کردند و گواهى به رسالت پیامبر و اشاره به رنجهاى و زحمات ایشان و مجاهدتها و تلاشهاى حضرت على (علیه السلام)کرده و فرمودند: «چون پیامبر وفات کرد نفاق در میان شما آشکار شد و کالاى دین بى خریدار، هر گمراهى دعوى دار و هر گمنامى سالار و هر یاوه گویى در کوى و برزن در پى گرمى بازار» .

در ادامه ضمن اشاره به ایجاد بدعت و تباهى و ظلم و گمراهى در دین خطاب به مهاجر و انصار کرده و به هتک حرمت خویش و سکوت آنان تصریح کرده و مى فرمایند:

«ویهاً معشر المهاجرین أ اُبتَزُّ ارث أبى؟... یأبن أبى قحافه، أفى کتاب اللّه أن ترث اباک و لا ارث أبى؟ لقد جئتَ شیئاً فریّا، فدونکما محطومةَ مرحوله، تلقاک یوم حشرک...».

«واى بر شما اى مهاجرین، این حکم خداست که میراث مرا بربایند و حرمتم را نگیرند؟! و شما از من حمایت نکنید و بشنوید و ساکت بمانید ([8]) اى پسر ابى قحافه (ابوبکر) آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببرى و من از پدرم ارث نبرم، عجب افتراء بزرگى و چه بدعتى است که در دین مى گذارید مگر از داور روز رستاخیز خبر ندارید( و نمى هراسید)؟!

اکنون تا دیدار آن جهان این ستور آماده و زین بر نهاده (خلافت و فدک) تو را ارزانى و وعده گاه ما روز قیامت... آن روز ستمکار رسوا و حق ستمدیده بر قرار خواهد ماند به زودى خواهید دید که هر خبرى را جایگاهى و هر مظلومى را پناهى خواهد بود

 

سپس ایشان رو به مرقد شریف پیامبر (صلى الله علیه وآله) مى کنندو مى فرمایند:

قد کان بعدک انباء و هنبثه لو کنت شاهدها لم تکثر الخطب

انا فقد ناک فقد الارض و ابلها و اختلَّ قومک فاشهدهم و لا تغب

أبدت رجالَ لنا نجوى صدورهم لمّا نصیت و حالت دونک التراب

تجهمتنا رجال و استخفّ بنا لمّا فقدت و کل الارثِ مغتصب

«اى پیامبر همانا بعد از تو اخبار غائله هایى به وقوع پیوست که اگر تو بودى و حضور داشتى حادثه و مصیبت زیاد نمى شود»

«یا رسول اللّه همانگونه که زمین باران خود را از دست مى دهد ما تو را از دست دادیم و قوم و گروه تو پراکنده شدند، تو شاهد باش و آنان را نادیده نگیر»

«مردانى که کینه و دشمنى خود را نسبت به ما پنهان کرده بودند هنگامى که تو رفتى و خاک فاصله انداخت آشکار ساختند»

«از هنگامى که فقید گشتى از میان ما رفتى مردانى به ما یورش آورده و ما را حقیر و کوچک شمرده و تمامى ارث را به یغما بردند» ([9])

آیا این کلمات دلیل بر مصائب و رنجهاى وارده بر حضرت زهرا(علیها السلام) بعد از وفات پدر بزرگوارشان نیست! در اثر این مصائب و لطمات در بستر بیمارى قرار گرفتند و هنگامى که خبر به زنان مهاجر و انصار رسید شاید براى جبران و کاهش اشتباهات مردانشان به عیادت آمدند و از احوال حضرت پرسیدند؟ حضرت در پاسخ به این سؤال فرمودند:

«قالت: اصبحتُ و اللّه عائفة لدینا کنّ، قالیةً لرجالکنّ»

«به خدا سوگند صبح کردم در حالى که از دنیاى شما بیزارم و بغض مردان شما در دلم جاى گرفت

آیا این سخنان، سخنان کسى نبود که پیامبر (صلى الله علیه وآله) درباره اش فرمود: من به شادى اش شادمان هستم و در ناراحتى او ناراحت...

واز طرفى در کتب اهل سنت آمده است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مورد حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)فرمودند:

«فاطمةُ بضعة منى، فمن أغضبها، أغضبنى »

لازم است که باز بگوئیم علامه امینى در جلد 7 کتاب الغدیر صفحه 232 نام شصت تن از علماى اهل تسنن را ذکر کرده اند که این حدیث را در کتب خویش آورده اند. ([10])

ویا اینکه «ان اللّهَ تبارک وتعالى یغضبُ لِغضب فاطمة ویرضى لرضاها»([11])

ونیز «من غضبت علیه ابنتى فاطمة غضبتُ علیه ومن غضبتُ علیه غضب اللّه »([12])

چه شده است که حال آن بانوى بزرگوار اینگونه سخن مى گویند و اینچنین نارضایتى خویش را اعلام مى کنند! آیا بهانه اى و ابهامى براى کسى در طول تاریخ باقى مى ماند؟!

پس بنابر آنچه خود اهل سنت به آن اقرار دارند غضبناک بودن حضرت زهرا (علیها السلام)از آنان در مورد آزار و اذیت قرار گرفتن ایشان از جانب شیخین و تابعین آنان مسلم است وبنابر احادیث صحیح السند که متفق بین علماى اهل سنت است اذیت وآزار حضرت زهرا (علیها السلام) ،اذیت وآزار رسول خدا(صلى الله علیه وآله) ودر نتیجه اذیت وآزار خدا را به دنبال داردو هر کس که اطلاع اندکى از آیات قرآن داشته باشد، نتیجه خواهد گرفت:

اولاً اذیت وآزار حضرت زهرا (علیها السلام) که همان اذیت وآزار پیامبر (صلى الله علیه وآله) است ،باعث غضب الهى ودور شدن از رحمت خداوند در دنیا وآخرت مى گردد.

«ان الذین یؤذون اللّه ورسوله لعنهم اللّه فى الدنیا والآخرة واعدّلهم عذاباً مهینا.»(احزاب :57)

آنانکه خدا ورسول اورا به عصیان ومخالفت آزار واذیت مى کنند خدا آنها را در دنیا وآخرت لعن کرده (واز رحمت خود دور فرموده )بر آنان عذابى خوار کننده مهیا است .

«والذین یؤذون رسول اللّه لهم عذابٌ الیم.»(التوبه :61)

وبراى آنان که رسول خدارا اذیت کنند، عذاب دردناکى است .

وثانیاً هر کس که مورد غضب الهى واقع شود گمراه است .

چرا که «ومن یحلل علیه غضبى فقد هوى» (طه 81 )

وهر کس مستوجب خشم من گردید همانا خوار وهلاک خواهد شد.

وثالثاً هر کس که مورد غضب الهى واقع شود را نمى توان دوست ویاور قرار داد چونکه خداوند مى فرماید :

«یا ایهاالذین آمنوا لا تتولّوا قوماً غضب اللّه علیهم.»(ممتحنه :13)

اى اهل ایمان هرگز قومى را که خدا بر آنان غضب کرده یار ودوستار خود نگیرید .

یعنى اینکه بدستور خداوند نباید آنان را که خدا ورسول مورد غضب قرار داده اند دوست داشت چرا که خدا ورسول، به غضب فاطمه (علیها السلام) غضبناک وبه آزار واذیت او خشمناک مى شوند .

درپایان متذکر مى شویم نارضایتى هاى حضرت صدیقه طاهره (علیها السلام) از شیخین بیشتر ازاین موارداست که از آن جمله مى توان به ماجراى غصب فدک ومخفى بودن قبر ایشان اشاره کرد واز آنجا که بحث پیرامون آن بسیار است از آوردن آنها در این مقاله خوددارى مى کنیم .

براستى چرا تنها دخت رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) با فاصله اى اندک ،شبانه، با دلى پردرد به دیدار حق مى رود وتا کنون نیز مزارش مخفى مانده است؟! آیا این سند زنده اى از مصائب ومظلومیت هاى ایشان نمى باشد؟!


«, style=/p /span style=
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد