دین و زندگی اول تا چهارم متوسطه-علمی - آموزشی

دین و زندگی اول تا چهارم متوسطه-علمی - آموزشی

خلاصه دروس و سوالات دین و زندگی اول تا سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی
دین و زندگی اول تا چهارم متوسطه-علمی - آموزشی

دین و زندگی اول تا چهارم متوسطه-علمی - آموزشی

خلاصه دروس و سوالات دین و زندگی اول تا سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی

بارم بندی دین و زندگی اول تا سوم متوسطه

 

بارم کتب دین و زندگی

بارم بندی درس دینی و قرآن پایه اول متوسطه

الف: ارزشیابی مستمر- ( نمونةبرگه ارزشیابی مستمردر صفحه 51 کتاب معلم آمده است)

1- قرائت قرآن کریم (چهار نمره):

-  از هر دانش‌آموز در هر نوبت حداقل 3 بار وهر بار حداقل 5 تا7 سطر از قرائت آیات قرآن ارزشیابی بعمل می‌آید.( پرسش از قرائت سایر آیاتی که در درس آمده، بلامانع است.).به ازای هر غلط روخوانی 25/0 از چهار نمره کسر می‌شود.

-     در صورتی که دانش‌آموز حروف خاص عربی را صحیح تلفظ نمی‌کند به ازای هر حرف 25/0 و حداکثریک نمره از قرائت او کسر می‌شود.

-  در صورتی که دانش‌آموز آیات رابه صورت مقطع و مکرر بخواند از 5/0 نمره تا 1 نمره از نمرة قرائت او کسر می‌شود.

-  چنانچه دانش‌آموز آیات را به شیوه ترتیل یا تحقیق و با رعایت احکام ضروری تجوید بخواند از 5/0 تا 1 نمره به نمرة قرائت او افزوده می‌شود.

2- درک معنای آیات قرآن کریم  ( 3 نمره ) :

-  از هر دانش‌آموز در هر نوبت حداقل 3 بار ازمعنای آیات پرسش می‌شود، هر بار حدود 3 سطر از این گونه آیات را معنا می‌کند و هر سطر یک نمره داردکه به میزان صحت معنای هر سطر نمره این قسمت مشخص می‌شود.

3- پاسخ به سئوال‌هاوفعالیت‌های داخل و پایان هردرس (جمعا  9 نمره)شامل :

-   سوال هایی که دبیر در هنگام تدریس یا پایان آن ویا در جلسات بعدی می پرسد .

-  فعالیت های فردی یا گروهی دانش آموزان در کلاس که درداخل هر درس با عناوینی مانند : تفکر ،جمع آوری اطلاعات،تفکیگ ،اندیشه در آیات و ... مشخص شده اند

- سوال و فعالیت های مربوط به  اندیشه و تحقیق  با توجه به توانایی دانش آموز در پاسخ گویی (در این بخش به دفتر کار دانش آموز نمره ای تعلق نمی گیرد)

4- مشارکت درفعالیتهای کلاسی و کار‌ گروهی (2نمره ).

5- زیبایی ونظم دفتر کار( 2 نمره)   

تذکر: دانش‌آموزانی که برخی از کارهای بخش«پیشنهاد» کتاب درسی یا به ابتکار خود  فعالیتهای ادبی،  هنری و تحقیقی دیگری را انجام می دهند 2 نمره فوق‌العاده به نمره مستمر آنها(تا سقف نمره 20 ) در هر نوبت  تحت  عنوان «خلاقیت‌های علمی و هنری» اضافه می‌گردد.

ب: ازرشیابی پایانی

        1- امتحان قرائت قرآن کریم(4 نمره):

از هر دانش‌آموز درهر امتحان پایانی دو نیم صفحه ازآیات شریفه  کتاب درسی و بخشی از قرآن‌کریم که دبیر محترم معین نموده است ،ارزشیابی قرائت قرآن، همانند ارزشیابی مستمر،  بعمل می آید ( پرسش از قرائت سایر آیات دروس بلامانع است)

         2- امتحان کتبی از محتوای دروس ( 16 نمره)   

شهریور‌ماه

نوبت دوم

نوبت اول

درس

بخش‌کتاب

4

4 نمره

7

اول تا چهارم

مرحلة اول

2

5

پنجم تا ششم

2

4

هفتم و هشتهم

2

4

-

دهم تا دوازدهم

مرحله دوم

3

5/3

-

سیزدهم و چهارم

مرحله سوم

3

5/4

-

پانزدهم و شانزدهم

16

16

16

جمع

  تذکر :در ارزشیابی پایانی به نکات زیر توجه شود:

1- در ترجمه آیات، در همان حدی که در کتاب پیش‌بینی شده سئوال داده شود.

2-  سئوال‌ها به گونه‌ای طرح شود که تفکر بر انگیز باشد.

3-  سئوال‌هایی که جنبه اطلاعات دارد،صرفاً در موارد ضروری مانند موضوعات مربوط به احکام،طراحی ‌گردد.

4-  از سئوال‌هایی که دانش‌آموزان را مجبور به حفظ عبارت‌های کتاب می‌نماید  خودداری شود.

5- پیش از آنکه به تطبیق پاسخ‌ها با عبارت‌های کتاب اهمیت داده شود، توانایی تفکر و قدرت تجزبه و تحلیل دانش‌آموز مورد توجه قرار گیرد.

بارم بندی درس دینی و قرآن پایه دوم  متوسطه                   

الف : ارزشیابی مستمر

ارزشیابی مستمر این درس همانند ارزشیابی مستمر درس دینی وقرآن پایه اول می باشد.   

ب: ازرشیابی پایانی

1- امتحان قرائت قرآن کریم ( 4نمره)

از هر دانش‌آموز درهر امتحان پایانی حدود دو نیم صفحه ازآیات شریفه  کتاب درسی و بخشی از قرآن‌کریم که دبیر محترم معین نموده است ،امتحان قرائت به عمل می آید. شیوه نمره گذاری به همان صورتی است که در ارزشیابی مستمر انجام می گیرد.    
2- امتحان کتبی از محتوای دروس ( 16 نمره) :

شهریور‌ماه

نوبت دوم

نوبت اول

شماره درس

2

5

4

اول ودوم

2

3

سوم وچهارم

5

9

پنجم تا نهم

3

2

-

دهم

3

-

یازدهم ودوازدهم

2

3

-

سیزدهم وچهاردهم

2

3

-

پانزدهم و شانزدهم

16

16

16

جمع

تذکرات :

۱ -  حفظ کردن عین آیات وروایات ضروری نیست ، بلکه برداشت واستنباط از آن ها اهمیت دارد. برای مثال ، نباید از دانش آموزان  خواسته شود که آیه یا حدیثی دربارة توبه بنویسند . بلکه باید آیه یا حدیث مطرح شود ودانش آموزان پیام ها ونکاتی را که از آیه یا حدیث به دست می آید ، بنویسند.

۲ - آیاتی که ترجمة آن ها درکتاب آمده است نباید ترجمة این آیه ها درارزشیابی ها مورد سؤال قرار گیرد. هم چنین نباید از کلمات ولغاتی که تداعی کنندة درس عربی است سؤال شود.            بارم بندی درس دینی — قرآن پایه سوم  متوسطه

الف _ ارزشیابی مستمر:
این ارزش یابی همانند ارزش یابی مستمر درس دینی و قرآن پایه های اوّل و دوم است.

ب ـ ارزش یابی پایانی نوبت اوّل :

1 - امتحان قرائت قرآن (4 نمره)

در امتحان پایانی نوبت اوّل ، از هر دانش‌آموز حدود دو و نیم صفحه ازآیات شریفه ی  کتاب درسی امتحان قرائت به عمل می آید. شیوه نمره گذاری به همان صورتی است  که در ارزش یابی مستمر پایه های اوّل و دوم  انجام میگیرد.   

2 امتحان کتبی (16 نمره)

دروس

اول تا سوم

چهارم و پنجم

ششم تا هشتم

نمره

5

5

6

تذکر : دروس ششم تا هشتم برای دانش آموزان  اهل سنت حذف می باشد و به جای آن از سه درس اول کتاب ضمیمه  امتحان گرفته می شود.
پ
  _ ارزش یابی پایانی نوبت دوم و شهریور

دروس

اوّل تا پنجم

ششم تا هشتم

نهم و دهم

یازدهم و دوازدهم

سیزدهم

چهاردهم تا شانزدهم

جمع

نمره

4

3

3

4

2

4

20

  تذکر: حفظ کردن عین آیات وروایات به جز مواردی که درکتاب تعلیمات دینی وقرآن (3 ) مشخص شده است ضروری نیست ، بلکه برداشت واستنباط از آن ها اهمیت دارد. برای مثال ، نباید از دانش آموزان  خواسته شود که آیه یا حدیثی در بارة توبه بنویسند . بلکه باید آیه یا حدیث مطرح شود ودانش آموزان پیام ها ونکاتی را که از آیه یا حدیث به دست  می آید ، بنویسند.

تذکر : آیاتی که ترجمة آن ها درکتاب آمده است نباید ترجمة این آیه ها درارزشیابی ها مورد سؤال قرار گیرد. هم چنین نباید از کلمات ولغاتی که تداعی کنندة درس عربی است سؤال شود.            بارم بندی درس تعلیمات دینی ( ویژه اقلیت های دینی)

  الف - اقلیت های کلیمی ، زردشتی وآشوری

 ارزشیابی مستمرو پایانی هر کدام  20 نمره ( نوبت اول ، دوم و شهریِور):

 1 - کتاب مشترک تعلیمات ادیان واخلاق              (10نمره)

 2- کتاب اختصاصی هریک از اقلیت های مذکور    (10نمره)

  ب- اقلیت ارمنی:به علت نداشتن کتاب اختصاصی ،  تمام 20 نمره ارزشیابی مستمر و20 نمره  ارزشیابی پایانی به کتاب مشترک تعلیمات ادیان واخلاق اختصاص دارد.

فلسفه ی عاشورا

فلسفه قیام عاشورا

الف:بیعت خواستن یزید از امام حسین

 در حادثه کربلا ما به مسائل زیادی بر می خوریم در یک جا سخن از بیعت خواستن یزید از امام حسین و امتناع امام از بیعت، در یکجا دعوت مردم کوفه از امام حسین و پذیرفتن امام ولی در جایی بدون توجه به مسئله بیعت و بدون توجه به درخواست دعوت کوفیان حضرت حسین (ع) از اوضاع حکومت انتقاد می کند. از فساد و حرام خواریها و ظلم و ستم انتقاد می کند و اینجا  امر به معروف و نهی از منکر را لازم می بیند.

البته حقیقتاً باید گفت همه این سه مورد تاثیر داشته است چون پاره ای از عکس العملهای امام بر اساس امتناع از بیعت پاره ای بر اساس دعوت مردم کوفه و پاره ای بر اساس مبارزه با منکرات و فسادهای آن برهه از زمان صورت گرفته است. حال باید دید دو عامل اصلی قیام چه بوده است. و باید دید کدام عامل تاثیری به سزایی داشته است.

توضیح عکس العمل اول را همه شنیده ایم که معاویه با چه وضعی به حکومت رسید وقتی اصحاب امام حسن مجتبی (ع)، آنقدر سستی کردند امام یک قرارداد موقت با معاویه امضاء کردند در مفاد این صلحنامه آمده بود که بعد از مرگ معاویه مقام خلیفه مسلمین به امام حسن برسد و اگر ایشان به شهادت رسیده بودند به برادرش امام حسین منتقل شود برای همین معاویه امام حسن مجتبی را مسموم نمودند تا مدعایی نماند و خود معاویه می خواست حکومت را به شکل سلطنت و موروثی در بیاورد. تا زمان معاویه ، مسئله خلافت و حکومت یک مسئله موروثی نبود و فقط دو طرز تفکر بود:

الف: یک طرز تفکر که خلافت، فقط شایسته کسی است که پیغمبر او را منصوب کرده باشد.

ب: یک طرز تفکر دیگر این بود که مردم حق دارند خلیفه ای برای خودشان انتخاب کنند و این مسئله در میان نبود که یک خلیفه برای خود جانشین معین کند اما تصمیم معاویه از همان روزهای اول این بود که نگذارد خلافت از خانه اش خارج شود ولی خود معاویه احساس می کرد این کار فعلا زمینه مساعدی ندارد و کسیکه او را به این کار تشویق و تشجیع نمود مغیره بن شعبه (لعنه ا…) بود چون مغیره خودش طمع حکومت کوفه را داشت مغیره همان شخصی بود که با غلاف شمشیر به پهلوی خانم زهرا (س) زد و همان مغیره ای که قبلا هم حاکم کوفه بوده است و از اینکه معاویه او را عزل نموده بود ناراحت بود. برای همین مغیره به شام رفت و به یزیدبن معاویه گفت نمی دانم چرا معاویه درباره تو کوتاهی می کند دیگر معطل چیست؟ چرا تو را جانشین خودش نمی کند یزید گفت پدر فکر می کند این قضیه عملی نیست مغیره گفت عملی است چون هر چه معاویه بگوید مردم شام اطاعت می کنند و مردم مدینه را مروان حکم و از همه جا مهمتر و خطرناکتر کوفه (عراق کنونی) است این هم بعهده من.

یزید به نزد معاویه رفت و مطالب مغیره را گفت وقتی معاویه ، مغیره را احضار نمود مغیره با تملق گویی و منطق قویی که داشت معاویه را قانع می سازد معاویه هم برای بار دوم به او ابلاغ حکومت کوفه را می دهد (البته این جریان بعد از شهادت امام حسن مجتبی یعنی سالهای آخر عمر معاویه بوده است) مردم کوفه و مدینه با پیشنهاد مغیره و مروان مخالفت کردند لذا معاویه مجبور شد خودش به مدینه برود . معاویه پس از تسلط کامل بر محیط داخلی و پهناور اسلام که از افریقای شمالی تا حدود چین توسعه یافته بود اولین و بزرگترین اشتباه خودش راجع به سیاست خارجی را مرتکب شد چون وقتی تصمیم گرفت پسر جوان و نالایقش را ولیعهد کند ولی مردم نپذیرفتند و او شکست خورد برای رسیدن به این قصد شومش مرتکب جنایت بزرگی شد و آن این بود که با امپراطور روم که نیرومندترین دشمن خونین اسلام و مسلمانان بود به نفع قصد شومش صلح کرد و با این عمل جلوی پیشروی اسلام را در اروپا متوقف ساخت و برای تهدید یک طرفردار نیرومند که تاج و تخت یزید را پشتیبانی کند حاضر شد باجی هم به دولت روم بدهد.

معاویه زمانیکه که خودش به مدینه رفت سه نفر که مورد احترام مردم بودند را خواست (امام حسین –(ع) عبدالله بن عمر فرزند خلیفه دوم ، عبدالله بن زییر، همان شخصی که به امام علی خیانت کرد و مسبب جنگ جمل شد) معاویه سعی کرد با چرب زبانی به آنها برساند که صلاح اسلام ایجاب می کند حکومت ظاهری در دست یزید باشد ولی کار در دست شما تا اختلافی میان مردم رخ ندهد حتی به آنها گفت شما فعلا بیعت کنید ولی آنها قبول نکردند. معاویه هنگام مردن، سخت نگران وضع پسرش یزید بود و به او نصایحی کرد که اگر یزید جامه عمل می پوشاند یقیناً بیشتر می توانست حکومت کند نصایح این بود (ای پسر جان، من رنج بار بستن را از تو بر داشتم، کارها را برایت هموار کردم و دشمنانت را راحت نمودم و رقیبان عرب را زیر فرمانت آوردم مردم حجاز را منظور دار که اصل تو هستند هر کس از آنها به نزد تو آمد گرامیش دار و هر کدامشان را هم غایب بود احوالش را بپرس اهالی عراق را منظور دار. و اگر خواستند حاکمی را از آنها عزل کنی دریغ نکن چون عزل یک حاکم، آسانتر از برابری با صد هزار شمشیر است اهل شام را هم منظور دار که اطرافیان نزدیک و ذخیره تو هستند و اگر از دشمنی در هراس یودی از آنها یاری بجو و چون موفق شدی آنها را به وطن خودشان برگردان زیرا  اگر در سرزمین دیگر بمانند اخلاقشان بر می گردد. سپس معاویه می نویسد پسرم من نمی ترسم که کسی در حکومت با تو نزاع کند مگر 3 نفر حسین بن علی – عبدالله بن زییر- عبدالله بن عمر ]چون هر سه خلیفه زاده بودند.

حسین بن علی شخصی است که اهل عراق او را رها نکنند و او را وادار به خروج می کنند اگر خروج کرد و برابر او پیروز شدی از او درگذر که با تو خویشی نزدیک دارد و احترام و خلق او بسیار است و او نوه پیامبر است. اما عبدالله بن عمر اهل عبات است و اگر تنها بماند با تو بیعت می کند. ولی عبدالله بن زبیر اگر بر تو خروج کرد و بر او پیروز شدی بند از بندش جدا کن و تا بتوانی خون دیگران قوم خود را حفظ کن.

معاویه می دانست این سه نفر یقیناً اعتراض خواهند کرد چون اعتراض آنها به نظر معاویه بدین دلیل بود که اگر خلافت به ارث برده می شود ما هم باید وارث باشیم و اگر خلافت به سابقه و لیاقت است هزاران مسلمان با سابقه و لیاقت است هزاران مسلمان سابقه دار تر از یزید هم وجود داشت و این اعتراضات واقعاً در ذهن اکثر مسلمان بود معاویه در این نصایح کاملا پیش بینی کرده بود که اگر یزید با امام حسین (ع) به خشونت رفتار کند و دست خود را به خون آغشته کند دیگر نمی تواند خلافت خود را ادامه دهد بقول بنی امیه متأسفانه یزید نتوانست سیاست مرموزانه پدرش را اعمال کند و سیاستی غلط را اعمال نمود و زحمات 50 ساله امیر را رشته کرد . معاویه فردی زیرک بود و خوب می دانست و می توانست پیش بینی کند بر عکس یزید که اولا جوان بود ثانیا مردی بود که اشراف زاده و با لهو و لعب مانوس شده بود و کاری کرد که در درجه اول به زبان خاندان بنی امیه و ابوسفیان تمام شد.

بعد از اینکه معاویه در نیمه رجب سال 60 هـ . ق به درک رسید یزید به حاکم مدینه ولید بن عقبه ابوسفیان (نوه ابوسفیان) نامه ای می نویسد و مرگ معاویه را اطلاع می دهد و طی نامه ای خصوصی دستور داد از حسین بن علی (ع) و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر بیعت بیگرد و اگر بیعت نکردند سرشان را برای من بفرست وقتی ولید بن عقبه نامه یزید را دریافت کرد امام بعد از سه روز حرکت کرد. (علتش را انشاءالله در تاریخ واقعه کربلا تا شهادت خواهیم گفت) و به مکه هجرت نمود و شاید فکر شود که هجرت  بدین جهت بوده است که مکه حرم امن الهی است و خون حضرت را نمی ریزند خیر بلکه اولا اعلام مخالفت خودش را اعلام کرد ثانیا اگر در مدینه می ماند صدایش آنقدر به عالم اسلام نمی رسید و اگر شهید هم می شد خونش تاثیر زیادی نداشت برای همین صدایش در اطراف پیچید که امام حاضر به بیعت نشده است ثالثاً و از همه مهمتر امام حسین سوم شعبان وارد مکه شد و ماههای شعبان ، رمضان، شوال، ذی القعده و تا هشت ذی الحجه در مکه ماند ماههایی مهم که مردم جهت حج عمره آنجا می آمدند تا اینکه 8 ذی الحجه رسید و مردم که برای حج تمتع لباس احرام می پوشیدند و می خواهند به سوی منی و عرفات بروند همان لحظه ناگهان امام حسین (ع) اعلام می کند من می خواهم به طرف عراق و به سوی کوفه بروم یعنی پشت به حج و کعبه می کند و اعتراض و عدم رضایت خودش را به این شکل اعلام می کند.  

البته مسئله بیعت مسئله اصلی قیام نیست فقط تأثیرش این بود که جرقه این حادثه عظیم کربلازده شود.
 

ب: دعوت مردم کوفه

در آن روز جهان اسلام سه مرکز بزرگ و موثر داشت مدینه که دارالهجره بود. شام که دارالخلافه و کوفه که قبلا دارالخلیفه بود و امیرالمومین علی (ع) در آنجا مرکز حکومت خود قرار داده بود. بعلاوه کوفه شهری جدید التاسیس بود که بوسیله سربازان اسلام در زمان عمر بن الخطاب (ل) ساخته شد و آنرا سربازخانه اسلامی می دانستند، وقتی مردم کوفه می فهمند که امام با یزید بیعت نکرده نامه به امام می نویسد که اگر به کوفه بیائید ما شما را یاری می کنیم و تاریخ قضاوت خواهد کرد که زمینه مساعد بود ولی امام حسین از این فرصت طلائی استفاده نکرد و اگر پاسخ مثبت دهد می دانست کوفیان غیرت ندارند و ناکس هستند و تجربه داشت که به پیامبر(ص) و علی (ع) و امام حسن (ع) خیانت کرده بودند. متأسفانه وقتی این تاریخها بدون تحلیل و فکر خوانده شوند عده ای دیگر فکر خواهند کرد که اگر امام در خانه راحت نشسته و کاری ندارد که به اسلام چه بلائی دارد وارد می شود و فکر می کنند امام را تنها چیزی که حرکت داد دعوت مردم کوفه بوده است در صورتیکه امام حسین آخر ماه رجب که اوایل حکومت یزید بود برای امتناع از بیعت از مدینه خارج شد و چون مکه حرم امن الهی است و آنجا امنیت بیشتری وجود دارد لذا امام به مکه شرفیاب شدند ولی نامه کوفیان در 15 رمضان به امام حسین (ع) رسید یعنی یکماه و نیم بعد از اینکه امام نهضت خود را با عدم بیعت شروع نمودند نامه ها به دست امام رسید بنابراین دعوت مردم کوفه موضوع اصلی در این نهضت نبود بلکه در یک امر فرعی دخالت داشت. ماه رجب و شعبان که ایام انجام حج عمره است مردم از اطراف به مکه می آیند و بهتر می توان آنها ارشاد نمود بعد از این ایام هم که موسم جمع تمتع می رسد و فرصت مناسبی برای تبلیغ است.

بنابراین حداکثر تاثیر مردم کوفه در این حادثه عظیم کربلا این بود که امام مکه را مرکز قرار نداد به سوی کوفه برود وتاثیر دیگرش این بودکه امام پیشنهاد عباس را نپذیرد چون گفته بود امام کوفیان ناکس هستند یا به یمن برو یا به کوهستانهای آنجا پناه ببر یا اینکه دیگر به مدینه برنگرد.

 امام هم مطلع شدند که اگر در مکه بمانند ممکن است در همان حال احرام که قاعدتاً کسی مسلح نیست، مامورین یزید خون حضرت را بریزند و هتک حرمت خانه خداوند شود و حرمت حج و اسلام شکسته شود و هم اینکه فرزند پیامبر را در حالت عبادت در حریم خانه فرا به شهادت برسانند از همه مهمتر، خون حضرت سیدالشهدا هدر می رفت و بعد هم شایع می کردند که حسین با شخصی اختلافی جزئی داشته و او هم حضرت را کشت و مردم جاهل آن زمان هم قبول می کردند مسئله دیگر اگر کوفه هم صد در صد اتفاق آراء داشتند و خیانت نمی ورزیدند احتمال صدرصد نمی توانستیم بدهیم که امام پیروز می شدند چون تمام مسلمانان که مردم کوفه نبودند اگر مردم شام را که قطعاً و یقیناً به آل ابوسفیان وفادار بودند را به تنهایی در نظر بگیریم کافی بود که احتمال پیروزی را تنزل دهد چون همین مردم بودند که در دوران خلافت حضرت علی (ع) توانستند در جنگ صفین با مردم کوفه 18 ماه بجنگند.

ج: احیای امر به معروف و نهی از منکر

امام اگر بیعت می کرد اولا تثبیت خلافت موروثی بود ثانیا شخصیت خود یزید است که او فردی فاسق و بدتر از همه متظاهر به فسق بود معاویه و بسیاری از خلفای بنی امیه فاسق بودند ولی یک مطلب را کاملا درک می کردند و می دانستند اگر بخواهند ملک و قدرتشان باقی بماند باید تا حدودی زیاد ، مصالح اسلامی را رعایت کنند و می دانستند اگر میلیونها نفر جمعیت از نڟاد های مختلف چه در آسیا، آفریقا و یا اروپا در زیر حکومت واحد در آمده اند فقط به این دلیل است که فکر می کنند خلفای آنها مسلمانند، به قرآن اعتقاد دارند و الا اولین روزی که احساس می کنند که خلیفه خودشان ضد اسلام است ، اعلام استقلال می کردند. معاویه هم شراب می خورد ولی دیده نشده بود در یک مجلس رسمی و علنی شراب خورده یا در حالت مستی وارد شود در حالیکه یزید علناً در مجالس رسمی شراب می خورد و میمون بازی می کرد که حتی برای میمونش کنیه ای به نام اباقیس بود (خصوصیات یزید را در سه عامل مقدس قیام امام حسین(ع) خواهیم گفت) عکس العمل سوم ارزش بسیار بیشتری از دو عامل قبل دارد و به دلیل همین عامل بود که این نهضت شایستگی پیدا کرد که برای همیشه زنده بماند وچون نهضتهای والاتر از نظر تعداد و مسائل دیگر بود مثل همین جنگ ایران و عراق و خود بچه رزمندگان که در صحنه بودند خون و شهادت و آوارگی و … را دیدند الان بعد از چندین سال بعد از جنگ آن را آهسته به باد فراموشی سپرده اند.

بنابراین اگر از امام بیعت هم نمی خواستند یا از او دعوت نمی کردند باز امام قیام می کردند و ساکت نمی شد چون امام فطرتاً شخصیتی منتقد،  معترض ، انقلابی و قائم نسبت به فسادهای جامعه داشتند.

کنیه در عربی یعنی چه

 

کنیه چیست؟ 

 در زبان عربی معمولا هر فردی دارای اسم و کنیه و لقب است. اسم معرف هر فرد است و لقب بیانگر خصوصیت و ویژگی و صفتی ممدوح یا مذموم و مثبت در فرد است مثل صادق یا کاذب یا امین یا خائن.
کنیه در زبان عربی معمولا برای احترام و تکریم به کار می رود. کنیه بیشتر با کلمه «اب» یا «ام» و گاهی با کلمه ابن (پسر) و اخت(دختر) شروع می شود. مثل:ابوالحسن و ام لیلا و ام کلثوم و ابن حاجب و بنت الکرم. در مورد ائمه(ع) هر سه مورد وجود دارد. مثلا اولین امام معصوم نامش علی و لقبش امیرالمؤمنین و کنیه اش ابوالحسن است.
ذکر این نکته لازم است که وقتی کنیه کسی مثلا ابوالفضل است معنایش این نیست که حتما فرزندی به نام فضل دارد و این فرد پدر اوست. هر چند معمولا چنین است، بلکه گاهی برای تفأل زدن و فال خیر کنیه ای بر کسی گذاشته می شود. مثلا فردی که کنیه اش ابوالفضل می باشد، از همان کودکی این کنیه را بر او می گذارند و فال خیر می زنند که خداوند فرزندی به نام فضل به او عطا نماید و یا صاحب فضل و احسان و کرم گردد.

مقام امام بالاتر است یا مقام انبیاء ( به بهانه غدیر )

 

جواب این سوال که امام علی بالاتراست یا انبیاء را از خود حضرت بشنویم :

از صعصعة بن صوحان روایت است که وى هنگامى که على علیه السلام به حکومت رسید بر آن حضرت وارد شد وگفت : اى امیرمؤمنان ، شما برترید یا آدم ابوالبشر ؟ فرمود : خودستایى زشت است ، [ ولى بدان که ] خداوند به آدم فرمود : ( تو وهمسرت در بهشت جاى گزینید واز همه چیز بخورید جز این درخت . . . ) [ ولى آدم از آن درخت خورد ] اما با آن که خداوند بیشتر چیزها را براى من مباح کرده بود من از آنها دست کشیدم و پیرامون آنها نگشتم . پرسید : شما برترید یا نوح ؟ فرمود : نوح قوم خود را نفرین کرد ومن هیچ گاه بر ظالمان وغاصبان به حق خودم نفرین نکردم ، وفرزند نوح کافر بود ولى دو فرزند من سرور جوانان اهل بهشتند . پرسید : شما برترید یا موسى ؟ فرمود : خداوند موسى را به نزد فرعون فرستاد وموسى گفت : ( مى ترسم که مرا بکشند ) ، ( 2 ) ولى من هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه واله وسلم مرا براى تبلیغ سوره برائت فرستاد که آن را در موسم حج بر قریش قرائت کنم هیچ نترسیدم با آن که بسیارى از سران وگردان آنها را کشته بودم ، رفتم وآن سوره را بر آنان قرائت کردم واز آنان نترسیدم . پرسید : شما برترید یا عیسى بن مریم ؟ فرمود : مادر عیسى در بیت المقدس * بود ، چون هنگام زایمان او فرا رسید شنید که کسى مى گفت : بیرون رو که اینجا پرستشگاه است نه زایشگاه ، اما مادر من فاطمه بنت اسد چون هنگام زایمانش فرا رسید در حرم بود ، پس دیوار کعبه شکافت وشنید که کسى مى گوید : داخل شو ، واو داخل در وسط خانه شد ومن در آنجا به دنیا آمدم ، واین فضیلت را هیچ کس پیش از من وپس از من دارا نبوده ونیست .

نفرات برتر امتحان قوه مدارس لنده

اسامی دانش آموزان برتر در امتحان قوه از دروس اول تا سوم   

نام و نام خانوادگی

نمره

کلاس و پایه

مدرسه

یاسین قاسمی

۲۰

سوم تجربی

علامه حلی

شیرزاد آسودی

۲۰

سوم تجربی

علامه حلی

کامیاب علیزاده

۱۸

سوم تجربی

علامه حلی

صدراله پوزن

۱۸

سوم تجربی

علامه حلی

 

نام و نام خانوادگی

نمره

کلاس و پایه

مدرسه

فرشاد مونه زاده

۲۰

دوم تجربی

علامه حلی

محمد سعادت بخش

۲۰

دوم تجربی

علامه حلی

بهمن مرادی

۲۰

دوم تجربی

علامه حلی

مسعود ضرغامی

۱۹.۵

دوم تجربی

علامه حلی

یاسین کریمیزاده

۱۹.۵

دوم تجربی

علامه حلی

فرزاد محمدی

۱۹.۵

دوم تجربی

علامه حلی

رحیم عزیزی

۱۹.۵

دوم تجربی

علامه حلی

دانیال نجاتی

۱۹

دوم تجربی

علامه حلی 

 

نام و نام خانوادگی

نمره

کلاس و پایه

مدرسه

امین پرهیز

۲۰

دوم برق

خوارزمی

یاسین خواس

۱۹

دوم برق

خوارزمی

محمد یزدانی

۱۹

دوم برق

خوارزمی

کامل خردمند

۱۸.۵

دوم برق

خوارزمی

نام و نام خانوادگی

نمره

کلاس و پایه

مدرسه

افشین کریمی

۱۷

دوم کامپیوتر

خوارزمی

کورش مهربانیان

۱۵

دوم کامپیوتر

خوارزمی

صابر محمدی

۱۴.۵

دوم کامپیوتر

خوارزمی

نام و نام خانوادگی

نمره

کلاس و پایه

مدرسه

پیمان علیزاده

۱۹

دوم نقشه باکامپیوتر

خوارزمی

آرش خرم روز

۱۷

دوم نقشه باکامپیوتر

خوارزمی

آرش رزمه

۱۶

دوم نقشه باکامپیوتر

خوارزمی

فرشاد خبیره

۱۵.۵

دوم نقشه باکامپیوتر

خوارزمی

ساسان صالحی

۱۵

دوم نقشه باکامپیوتر

خوارزمی

بهنام خلیلی

۱۵

دوم نقشه باکامپیوتر

خوارزمی

نام و نام خانوادگی

نمره

کلاس و پایه

مدرسه

فهیمه حق پرست

۱۹

اول عمومی

 الزهرا(س)

نگار دانایی

۱۸

اول عمومی

الزهرا(س)

سارا حسینی

۱۷.۵

اول عمومی

الزهرا(س)

ربابه خورند

۱۷.۵

اول عمومی

الزهرا(س)

شیما تقی پور

۱۷

اول عمومی

الزهرا(س)

هاجر تقوایی

۱۷

اول عمومی

الزهرا(س)

 

نام و نام خانوادگی

نمره

کلاس و پایه

مدرسه

سیما پوزن

۲۰

سوم تجربی

الزهرا(س)

فاطمه عظیمی فر

۱۹

سوم تجربی

الزهرا(س)

رقیه شکوفه

۱۸.۵

سوم تجربی

الزهرا(س)

 

نام و نام خانوادگی

نمره

کلاس و پایه

مدرسه

یاسمن رحیمی

۱۷.۵

سوم انسانی

الزهرا(س)

سعید کاظمی

۱۶

سوم انسانی

الزهرا(س)

عاطفه غلامشاهی

۱۶

سوم انسانی

الزهرا(س)