دریافت فایل از لینک زیر :
http://s3.picofile.com/file/7389642147/fff6840a087dc7a8f47dcf0429f842b8.pdf.html
باتشکر و کسب اجازه از همکارگرامی جناب کامجو از گروه معارف جهرم
زنان در نهضت امام حسین (ع(
علیرضا تاجریان: در اسلام، زنان نیز همانند مردان بلکه جلوتر
از آنان، در صحنه
های مختلف حضور فعال داشته اند؛ آنها در اسلام آوردن و هم در حفظ و
حراست از آن یعنی شهادت از مردان پیشی
گرفته اند؛ خدیجه کبری (س) اولین کسی بود که اسلام آورد؛ سمیه نیز اولین کسی بود که در راه اسلام شهید
شد.
در نهضت امام حسین (ع) نیز زنانی حضور دارند که با عفت، نجابت و با شجاعت در
صحنه حضور می یابند، واقعه عاشورا را از نزدیک مشاهده می کنند، به یاری امام حسین
(ع) می روند و بعد از شهادت آن حضرت، صبر و مقاومت می کنند، با مصیبت ها چون کوه
مقاوم برخورد می کنند و از هر فرصتی برای افشاگری وقایع عاشورا و نهضت امام حسین (ع)
استفاده می کنند تا حماسه امام حسین (ع) تا ابدیت زنده بماند.
در این نوشتار سعی داریم از زنان
والامقامی نام ببریم که در نهضت امام
حسین (ع) نقش مهمی ایفا نمودند و حماسه ساز در روز عاشورا و نهضت امام حسین (ع) بودند.
ماریه زنی که ثروت خود را در راه
نهضت عاشورا بخشید
ماریه دختر منقذ معروف به عبدیه
بصریه، خانهاش محل ألفت شیعیان بود که در آنجا بحث علمی میکردند و مذهب امامیه (شیعه اثنی
عشری) را رواج میدادند. او در امتداد همان رسالتی که خدیجه (س) در بذل ثروت
خود در راه نشر اسلام کوشید قدم برداشت، این بار ماریه ثروت خود را در خدمت نهضت
عاشورا قرار داد، او که همسر و فرزندانش در رکاب حضرت علی (ع) در واقعه جمل شهید شده
بودند، از این رو در راه به ثمر رسیدن نهضت امام حسین (ع) از هیچ بذل و بخششی ابا
نمیکرد و گاهی هم با گریههای احساسی خود، مردان را به یاری امام حسین (ع) تشویق و
تحریض میکرد.
طوعه زنی که به سفیر امام حسین (ع)
پناه داد
بعد از آنکه مردم کوفه پیمان شکنی
کردند و مسلم بن عقیل؛ سفیر امام حسین (ع) را که برای بیعت به کوفه فرستاده شده بود، تنها گذاشتند، مسلم
غریب و آواره کوچه های کوفه شده بود که طوعه به او پناه داد. طوعه که خوب می
دانست این میهمانی و پناه دادن به مسلم بن عقیل به قیمت سنگینی تمام خواهد شد، اما
میزبانی نماینده حسین بن علی (ع) را بر تیغ شمشیر ابن زیاد ملعون ترجیح داد.
طمعه خانه را برای مسلم
آماده کرد و غذا به او داد و لکن
ناراحتی مسلم و نگرانیاش از اوضاع اجازه نمیداد غذا بخورد. حتی مختصری! بعد از ساعتی چند پسرش که انتظارش را
میکشید آمد، صدا زد مادر آیا مهمانی در خانه داری؟ گفت: آری، اما به تو نمیگویم
کیست، مگر قول بدهی و قسم بخوری که افشاءاش نکنی!
البته قول داد و قسم خورد که کتمان
کند و به احدی خبر ندهد.
اما پسرش بلال افکار شیطانی در سر
داشت او میدانست همه جا سخن از مسلم و دستگیری او است، رؤیای جایزه در سر داشت، او برعکس مادرش
فرصت شیطانی را مغتنم شمرد و البته نفسش این عمل را برایش زیبا جلوه میداد،
جایزه، پول، ثروت و …
همه با یک افشاء کردن مسلم تحقق میشود،
خیلی سریع شیطان در او اثر گذارد صبح زود بیرون رفت و به ابنزیاد امیر کوفه خبر داد، لشکر دور خانه
طوعه را گرد آمدند، طوعه در آن مقطع حساس که همه رجال پشت به مسلم کرده بودند و او
را تنها گذارده بودند صحنه را خالی نکرد، او در آن زمان از مردان جلوتر بود،
برتر بود و در انجام وظیفه انقلابی خویش موفقتر! او رستگار تاریخ، فرزندش نابکار
تاریخ.
خیلی طول نکشید مسلم را نابکارانه و ناجوانمردانه بطرز فجیعی به شهادت
رساندند و پیکر مطهرش را از بالای بام دارالاماره به زیر افکندند. مسلم شهید شد و
طوعه در غم از دست دادن میهمان غریبش آرام و قرار نداشت.
دلهم همسر فداکار زهیر، که شوهرش را
سخت شیفته امام حسین (ع) کرد
زهیربنقین از دوستان امام حسین(ع)
به شمار نمیرفت او از طرفداران عثمان بود و همواره از رویاروئی با امامحسین (ع)
طفره میرفت و دوست نداشت امام حسین را ملاقات کند تا اینکه بر حسب اجبار با امام
هم منزل شد!
امام حسین (ع) شخصی را سراغ زهیر فرستادند و او را احضار نمودند، او
در حالیکه با رفقا و همراهانش سرسفره غذا خوردن بود از جواب دادن اجتناب نمود ولی
از تعجب همگی لقمههای که در دست داشتند به زمین گذاردند!
دلهم با روشی ارشادی به شوهرش گفت: سبحانالله! آیا شرم نمیداری، فرزند پیغمبر تو را میخواند
اجابتش نمیکنی؟! میرفتی و به
سخنانش گوش میکردی.
زهیر بیآنکه از این امر خوشش بیاید
به نزد آن حضرت رفت، دیری
نپائید که با شادی و چهرهای درخشان بازگشت او بکلی عوض شده بود
گوئی امامحسین با نفس مسیحائی خود در
او تصرف کرده بودند، زهیر دستور داد خیمه او را بکنند و در کنار خیمه امامحسین بر پا کنند.
او سخت شیفته امام شده بود و
تصمیم خود را گرفته بود. ذوب در امام
حسین (ع) شده بود، همه چیزش فرزند زهرا (س) بود و برای اینکه دلبستگی دیگر نداشته باشد و در یاری امامش ششدانگ
شده باشد به همسرش گفت: از این پس تو را طلاق میدهم که آزاد باشی، میتوانی
نزد کسان خود بروی، زیرا من دوست ندارم به سبب گرفتاری من گرفتار شوی! من تصمیم
دارم با امام حسین باشم و با دشمنان او به نبرد برخیزم و جان خود را در راه او فدا
کنم. زهیر تمام حقوق شرعی همسرش را پرداخت نمود اما وداع دلهم با شکوه بود؛ او با گریة
سوزناکی خطاب به شوهرش گفت: ای زهیر، خدا تو را پاداش خیر عطا کند، از تو میخواهم
که در روز قیامت نزد جد حسینبن علی (ع) مرا یاد کنی! روح بزرگ این بانوی
فداکار موجب شد که تاریخ را به گذشت و ایثار و معرفت خود گواه سازد و در تاریخ نام او
همراه با نهضت امام حسین (ع) به ثبت برسد و یادش همیشه سبز بماند! برای او مقامی
چون شوهرش در بهشت است.
روز عاشورا از مدافعان برجسته حریم
ولایت زهیر بود، برگزار کننده نماز ظهر عاشورا، جنگجوی دلیر و جوانمرد شجاعی که با کشتن 120 نفر از
لشگریان عمرسعد، عاقبت او را هم مثل دیگر اصحاب شجاع امام حسین (ع) به صورت حملة
گروهی، به شهادت رساندند، امام کنار جسد او دعا کردند و بر دشمنانش لعنت فرستادند، باری!
زهیر این صحابه مخلص امام حسین، حسن عاقبت و سرانجام عالی خود (شهادت) را مدیون
همسر مؤمنه و فداکارش میباشد، زیرا گفتار آن زن بود که کار خود را کرد، چنان در روحیه
و روان شوهرش تأثیر گذارد که مس وجودش را تبدیل به زر سرخ نمود و تا همیشه
تاریخ شوهر خود را مصداق آیه شریفه آیهالکرسی کرد: … الله ولیالذین آمنوا
یخرجهم منالظلمات الیالنور … و او را در تاریخ جاودانه ساخت.
مادر وهب ، فرزند خود را به یاری امام
حسین (ع) فرستاد
مادر وهب در کربلا به فرزندش گفت:
برخیز ای پسرم، فرزند دختر رسول خدا یاری کن! گفت به چشم مادر! کوتاهی نمیکنم، حمله کرد
و جمعی از لشکر را کشت و نزد مادر و همسر خود برگشت برابر آنها ایستاد و گفت مادر
راضی شدی؟ گفت: فرزندم، من
وقتی از تو راضی میشویم که پیش حسین (ع) کشته شوی، پسرجانم برگرد و در
یاری فرزند رسول خدا نبرد کن تا در
قیامت پیش خدا شفیع تو باشد او به میدان بازگشت و جنگ نمایانی کرد.
همسر وهب، اولین شهیده کربلا
همسر وهب شیرزنی بود که
وقتی دید شو هرش را کشتند خود را به
شوهر شهیدش رسانید، خاک و خون از رخش پاک میکرد که شمر او را دید و به غلامش رستم دستور داد تا با نیزهای
که در دست داشت بسرش کوبید و این زن فداکار را شهید کرد، او اول زنی بود که در
نهضت عاشورا به شهادت رسید.
مادر عمروبن جناده که
فرزند و همسرش در کربلا شهید شدند
عمروبن جناده که نوجوانی نابالغ بود،
قبل از او پدرش شهید شده بود، مادرش به او گفت: فوراً حرکت کن و در کنار حسین فرزند
رسول خدا با دشمن او بجنگ، تا کشته شوی! گفت: مادرجان کوتاهی نخواهم کرد… بیدرنگ
از خیمه بیرون رفت و عازم میدان گشت ولی امام همین که او را دیدند فرمودند: جلوی او
را بگیرید، او هنوز زمانی از شهادت پدرش نگذشته، مادرش کسی را ندارد ای پسر! برگرد
و از مادرت سرپرستی کن، شاید او از آمدن تو به میدان رضایت نداشته باشد؟ جوان عرض
کرد: نهنه آقا اینطور نیست! بلکه مادرم خودش دستور داد به میدان بیایم! او
با ایمان جنگید تا به
شهادت رسید.
زینب کبری (س)؛ قهرمان کربلا
زینب کبری (س)، سر سلسله زنان شجاع نهضت امام حسین (ع) و قهرمان کربلا بود. او
در طول نهضت عاشورا
بلاگردان زنها، بچهها و امام سجاد
(ع) بود و بعد از قیام حسینی نیز به افشاگری علیه بنی امیه پرداخت.
زینب (ع) پا به پای امام حسین (ع) در
نهضت عاشورا آمد. او پسرش عون را
پیشکش برادر برده بود اگر حسین (ع) شهید شد زینب هم با اسارت خود
خط سرخ شهادت را پیمود، کاروان اهلبیت
را به رهبری امام سجاد به مدینه رسانید، الحق و الانصاف هیچکم نگذاشت، چرا که او عقیلهبنهاشم بود و
یادگار حیدر، یکسال پس از امام حسین (ع) در شهر دمشق درگذشت.
امکلثوم (س) که دشمن را به رسوایی
افکند
ام کلثوم (س)، دختر دیگر امیرالمؤمنین (ع) و فاطمه زهرا (س)، امکلثوم
است، که در کربلا به کمک زینب (س) توانست بر مشکلات فائق آمده و دشمن را
به رسوائی افکند. او نیز در کوفه چون زینب کبری (س) در حالی که با صدای بلند گریه
میکرد از پس پردة نازکی خطبهای ایراد کرد: ای مردم کوفه رسوائی بر شما! چرا
حسین را خوار کردید و او را کشتید؟ و اموالش را به تاراج بردید و زنان حرم او را اسیر
نمودید و آزار و شکنجه ایشان کردید؟ مرگ و نابودی بر شما! وای بر شما! آیا میدانید
چه بلائی دامنگیر شما شد؟ و چه بار گناهی بر پشت میکشید؟ و چه خونها ریختید؟ و با
چه بزرگواری روبرو شدید و از چه کودکانی لباس ربودید؟ بهترین مردم بعد از رسول
خدا را کشتید، دلسوزی از کانون دل شما رخت بربست، هان که حزب خداوند پیروز است و حزب
شیطان زیانکار…
وقتی ابنزیاد در کوفه سر امام حسین
(ع) را مقابل خود گذاشته و خوشحالی میکرد! امکلثوم (س) خطاب به ابنزیاد فرمود: ای پسر زیاد،
آیا برای پاسخ به رسول خدا (ص) جوابی آماده کردهای؟ میدانی سرو کارت با رسول خدا
(ص) است؟
پس از خطبه آتشین امکلثوم (س) مردم به قدری تحت تأثیر قرار گرفته بودند
که همه مردم میگریستند.
فاطمة صغری (س) که خطبه ای آتشین در
کوفه ایراد کرد
حضرت فاطمة صغری (س) دختر امام حسین
(ع) در کوفه خطبهای ایراد کرد و در آن مردم را مورد خطاب قرار داده و فرمود: بارالها به
تو پناه میبرم که بر تو دروغی ببندم یا سخنی بگویم برخلاف آنچه فرو فرستادهای
درباره پیمان هایی که برای وصی پیامبر علیبنابیطالب (ع) گرفته ای، همان علی که حقش
را ربودند و بیگناهش کشتند، چنانچه دیروز فرزندش را در خانهای از خانههای
خدا کشتند و جمعی که به زبان اظهار مسلمانی میکردند حاضر بودند، ای خاک بر
سرشان که از فرزند علی (ع) نه در زندگیاش ستمی باز داشتند و نه به هنگام مرگ یاریاش
نمودند… در حالیکه حسین سرشتی داشت پسندیده و طینتی داشت پاک، فضائل اخلاقیاش
معروف همه و عقاید نیکاندیش او مشهور جهان…
رباب (س) که از نزدیک شاهد پرپر شدن
طفل شش ماهه اش بود
رباب (س) همسر امام حسین بود که با
کاروان حسینی به کربلا آمد و از نزدیک شاهد آن مناظر دلخراش و تکاندهنده بود رباب مادر
دلسوختة علیاصغر و سکینه بود. او از نزدیک شاهد پرپرشدن شش ماههاش بود که روی
دست پدر توسط قوم دغا حنجرش پارهپاره گردید، او نیز به سهم خود در مقابل تبلیغات
شوم و مسمومکنندة دستگاه حکومت غاصب ایستاد و اجازه نداد تا با تحریف کربلا خون
پاکان روزگارش را به هدر دهند.
او در مجلس ابنزیاد سر پاک حسین را
بدامن گذارد و گفت: واحسینا فلانسیت حسیناً … یعنی وای حسینم! هرگز فراموشت نمیکنم … چنان
با این مرثیه خوانی خود، آهی از دل داغدیده خود برکشید که احساسات پاکش حضار مجلس
را متأثر کرد…
سکینه (س) ؛ راوی کربلا
سکینه (س)، دختر امام حسین (ع) که همسرش قاسمبنالحسن در کربلا شهید شد. او که
در کربلا واقعه را از نزدیک دیده بود از واقعه نگاران کربلا محسوب میشود. سکینه
(س) میگوید: شب عاشورا از پشت خیمه شنیدم پدرم و اصحابش گریه میکنند، سکوت
کردم و دیگر زنان را خبر نکردم، آهستهآهسته جلو رفتم، دیدم پدرم نشسته و اصحاب
دورش حلقه زدهاند، پدرم میفرمود: شما خیال میکردید این جماعت با من بیعت میکنند،
اما میبینید که شیطان بر آنها مسلط شده، جز کشتن من و همراهان و اسارت اهل بیت چیز
دیگری نمیخواهند، حرف پدرم تمام نشده بود ده بیست نفر رفتند و حدود هفتاد هشتاد نفر
باقی ماندند… امکلثوم متوجه
من شد، از من پرسید چه خبر است؟ قصه را برایش تعریف کردم، او طاقت
نیاورد فریاد کشید: وامحمدا و اعلیا و
احسینا….
لبابه همسر ابوالفضل (ع) که در کربلا
حاضر شد
لبابه دختر عبیداللهبنعباس بانوی
حرم قمربنیهاشم بود که در کربلا هم حاضر شد و پس از شهادت ابوالفضل به اسارت رفت و پس از
آن با اهل بیت به مدینه مراجعت نمود.
طراحی سؤالات کنکور در چند سال اخیر بر اساس سه کتاب دین و زندگی به شرح زیر است بوده است:
دین و زندگی سال دوم: 10-9 سؤال
دین و زندگی سال سوم: 9-8 سؤال
دین و زندگی پیش دانشگاهی: 8-7 سؤال
محتوای سؤال ها هم بر اساس درصد به این صورت است:
1-متن دروس 25-20%
2-پیام آیات و روایات 55-65%
3-مواردی که پاسخ آنها بر عهده ی دانش آموز است مانند اندیشه و تحقیق و... 15-10%
4-تست های ترکیبی از سه کتاب 15-10%
!مهم!:از نظر محتوا پیام آیات و روایات مهم ترین مبحث این درس هستند.پس حتما لازم است که کانون توجه خود را روی این مبحث بگذارید و البته فهم عمیق این مبحث مستلزم فهم متن دروس نیز هست.
موفقیت شما در کنکور آرزوی قلبی ماست.