۲۱ تیرماه روز حجاب و عفاف
۱-علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است چیست؟
این استکه میل به خودنمایى و خودآرایى مخصوص زنان است.از نظر تصاحب قلبها و دلها مردشکار است و زن شکارچى،همچنانکه از نظر تصاحب جسم و تن،زن شکار است ومرد شکارچى.میل زن به خودآرایى از این نوع حس شکارچیگرى او ناشى مىشود.
در هیچ جاى دنیا سابقه ندارد که مردان لباسهاى بدن نما و آرایشهاى تحریک کنندهبه کار برند.این زن است که به حکم طبیعتخاص خود مىخواهد دلبرى کند و مرد رادلباخته و در دام علاقه به خود اسیر سازد. لهذا انحراف تبرج و برهنگى از انحرافهاىمخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقرر گردیده است.
ما درباره طغیان پذیرى غریزه جنسى و اینکه بر خلاف ادعاى افرادى مانند راسلغریزه جنسى با آزاد گذاشتن کامل و خصوصا با فراهم کردن وسائل تحریک هرگزسیر نمىشود و اشباع نمىگردد و همچنین درباره انحراف«چشم چرانى»در مردان وانحراف«تبرج»در زنان،باز هم بحثخواهیم کرد.
-۲استحکام پیوند خانوادگى
شک نیست که هر چیزى که موجب تحکیم پیوند خانوادگى و سبب صمیمیترابطه زوجین گردد براى کانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداکثر کوششمبذول شود،و بالعکس هر چیزى که باعثسستى روابط زوجین و دلسردى آنان گرددبه حال زندگى خانوادگى زیانمند است و باید با آن مبارزه کرد.
اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهاى جنسى به محیط خانوادگى و در کادرازدواج مشروع، پیوند زن و شوهرى را محکم مىسازد و موجب اتصال بیشتر زوجینبه یکدیگر مىشود.
فلسفه پوشش و منع کامیابى جنسى از غیر همسر مشروع،از نظر اجتماعخانوادگى این است که همسر قانونى شخص از لحاظ روانى عامل خوشبخت کردن اوبه شمار برود;در حالى که در سیستم آزادى کامیابى،همسر قانونى از لحاظ روانىیک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار مىرود و در نتیجه کانون خانوادگىبر اساس دشمنى و نفرت پایهگذارى مىشود.
علت اینکه جوانان امروز از ازدواج گریزانند و هر وقتبه آنان پیشنهاد مىشود،جواب مىدهند که حالا زود است،ما هنوز بچهایم،و یا به عناوین دیگر از زیر بار آنشانه خالى مىکنند همین است;و حال آنکه در قدیم یکى از شیرینترین آرزوهاى جوانان ازدواج بود. جوانان پیش از آنکه به برکت دنیاى اروپا کالاى زن اینهمه ارزانو فراوان گردد« شب زفاف را کم از تخت پادشاهى» نمىدانستند.ازدواج در قدیم پس از یک دوران انتظار و آرزومندى انجام مىگرفت و به همیندلیل زوجین یکدیگر را عامل نیکبختى و سعادت خود مىدانستند،ولى امروزکامجوییهاى جنسى در غیر کادر ازدواج به حد اعلى فراهم است و دلیلى براى آناشتیاقها وجود ندارد.
معاشرتهاى آزاد و بىبند و بار پسران و دختران ازدواج را به صورت یک وظیفهو تکلیف و محدودیت درآورده است که باید آن را با توصیههاى اخلاقى و یا احیاناچنانکه برخى از جراید پیشنهاد مىکنند-با اعمال زور بر جوانان تحمیل کرد.تفاوت آن جامعه که روابط جنسى را محدود مىکند به محیط خانوادگى و کادرازدواج قانونى، با اجتماعى که روابط آزاد در آن اجازه داده مىشود این است کهازدواج در اجتماع اول پایان انتظار و محرومیت،و در اجتماع دوم آغاز محرومیت ومحدودیت است.در سیستم روابط آزاد جنسى پیمان ازدواج به دوران آزادى دختر وپسر خاتمه مىدهد و آنها را ملزم مىسازد که به یکدیگر وفادار باشند و در سیستماسلامى به محرومیت و انتظار آنان پایان مىبخشد.
سیستم روابط آزاد اولا موجب مىشود که پسران تا جایى که ممکن است ازازدواج و تشکیل خانواده سر باز زنند و فقط هنگامى که نیروهاى جوانى و شور ونشاط آنها رو به ضعف و سستى مىنهد اقدام به ازدواج کنند و در این موقع زن را فقطبراى فرزند زادن و احیانا براى خدمتکارى و کلفتى بخواهند،و ثانیا پیوند ازدواجهاىموجود را سست مىکند و سبب مىگردد به جاى اینکه خانواده بر پایه یک عشقخالص و محبت عمیق استوار باشد و هر یک از زن و شوهر همسر خود را عاملسعادت خود بداند بر عکس به چشم رقیب و عامل سلب آزادى و محدودیتببیند وچنانکه اصطلاح شده استیکدیگر را«زندانبان»بنامند.
وقتى پسر یا دخترى مىخواهد بگوید ازدواج کردهام،مىگوید براى خودمزندانبان گرفتهام. این تعبیر براى چیست؟براى اینکه قبل از ازدواج آزاد بود هر کجابخواهد برود،با هر کسى بخواهد برقصد،بلاسد،هیچ کس نبود که بگوید بالاى چشمتابروست.ولى پس از ازدواج این آزادیها محدود شده است،اگر یک شب دیر به خانهبیاید مورد مؤاخذه همسرش قرار مىگیرد که کجا بودى؟و اگر در محفلى با التهاب با دخترى برقصد همسرش به او اعتراض مىکند. واضح است که روابط خانواده درچنین سیستمى تا چه اندازه سرد و سست و غیر قابل اطمینان است.
بعضیها مانند برتراند راسل پنداشتهاند که جلوگیرى از معاشرتهاى آزاد صرفا بهخاطر اطمینان مرد نسبتبه نسل است;براى حل اشکال،استفاده از وسائلضد آبستنى را پیشنهاد کردهاند;در صورتى که مساله،تنها پاکى نسل نیست;مسالهمهم دیگر ایجاد پاکترین و صمیمىترین عواطف بین زوجین و برقرار ساختن یگانگىو اتحاد کامل در کانون خانواده است.تامین این هدف وقتى ممکن است که زوجین ازهر گونه استمتاع از غیر همسر یا همسران قانونى چشم بپوشند،مرد چشم به زن دیگرنداشته باشد و زن نیز در صدد تحریک و جلب توجه کسى جز شوهر خود نباشد واصل ممنوعیت هر نوع کامیابى جنسى در غیر کادر خانواده حتى قبل از ازدواج همرعایت گردد.
به علاوه،زنى که تا اینجا پیش رفته است که به پیروى از امثال راسل و تقلید ازصاحبان مکتب«اخلاق نوین جنسى»با داشتن همسر قانونى عشق خود را در جاىدیگر جستجو مىکند و با مرد مورد عشق و علاقه خود همبستر مىشود،چه اطمینانىهست که به خاطر همسر قانونى که چندان مورد علاقهاش نیست وسائل ضد آبستنىبه کار برد و از مرد مورد عشق و علاقه خود آبستن نشود و فرزند را بهریشهمسرقانونى نبندد؟قطعا چنین زنى مایل است که فرزندى که به دنیا مىآورد از مرد موردعلاقهاش باشد نه از مردى که فقط به حکم قانون همسر اوست و الزاما به حکم قانوننباید از غیر او آبستن شود.همچنان مرد نیز طبعا علاقهمند است که از زن مورد عشقو علاقهاش فرزند داشته باشد نه از زنى که با زور قانون به او پیوند کردهاند.دنیاىاروپا عملا نشان داده است که با وجود وسائل ضد آبستنى آمار فرزندان غیر مشروعوحشتآور است.
۳-استوارى اجتماع
کشانیدن تمتعات جنسى از محیط خانه به اجتماع،نیروى کار و فعالیت اجتماعرا ضعیف مىکند.بر عکس آنچه که مخالفین حجاب خردهگیرى کردهاند و گفتهاند: «حجاب موجب فلج کردن نیروى نیمى از افراد اجتماع است»بىحجابى و ترویجروابط آزاد جنسى موجب فلج کردن نیروى اجتماع است.
آنچه موجب فلج کردن نیروى زن و حبس استعدادهاى اوستحجاب به صورتزندانى کردن زن و محروم ساختن او از فعالیتهاى فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى استو در اسلام چنین چیزى وجود ندارد.اسلام نه مىگوید که زن از خانه بیرون نرود و نهمىگوید حق تحصیل علم و دانش ندارد-بلکه علم و دانش را فریضه مشترک زن ومرد دانسته است-و نه فعالیت اقتصادى خاصى را براى زن تحریم مىکند.اسلام هرگزنمىخواهد زن بیکار و بیعار بنشیند و وجودى عاطل و باطل بار آید.پوشانیدن بدن بهاستثناى وجه و کفین مانع هیچ گونه فعالیت فرهنگى یا اجتماعى یا اقتصادى نیست. آنچه موجب فلج کردن نیروى اجتماع است آلوده کردن محیط کار به لذتجوییهاىشهوانى است.
آیا اگر پسر و دخترى در محیط جداگانهاى تحصیل کنند و فرضا در یک محیطدرس مىخوانند دختران بدن خود را بپوشانند و هیچ گونه آرایشى نداشته باشند بهتردرس مىخوانند و فکر مىکنند و به سخن استاد گوش مىکنند یا وقتى که کنار هرپسرى یک دختر آرایش کرده با دامن کوتاه تا یک وجب بالاى زانو نشسته باشد؟آیااگر مردى در خیابان و بازار و اداره و کارخانه و غیره با قیافههاى محرک و مهیج زنانآرایش کرده دائما مواجه باشد بهتر سرگرم کار و فعالیت مىشود یا در محیطى که باچنین مناظرى روبرو نشود؟اگر باور ندارید،از کسانى که در این محیطها کار مىکنندبپرسید.هر مؤسسه یا شرکتیا ادارهاى که سخت مایل است کارها به خوبى جریانیابد از این نوع آمیزشها جلوگیرى مىکند.اگر باور ندارید تحقیق کنید.
حقیقت این است که این وضع بىحجابى رسوا که در میان ماست و از اروپا وآمریکا هم داریم جلو مىافتیم از مختصات جامعههاى پلید سرمایهدارى غربى استو یکى از نتایجسوء پول پرستىها و شهوترانیهاى سرمایهداران غرب است،بلکه یکىاز طرق و وسائلى است که آنها براى تخدیر و بى حس کردن اجتماعات انسانى ودرآوردن آنها به صورت مصرف کننده اجبارى کالاهاى خودشان به کار مىبرند.
’اطلاعات»5/9/47 گزارشى از اداره کل نظارت بر مواد خوردنى،آشامیدنى،آرایشى نقل کرده است.درباره لوازم آرایش چنین مىنویسد:
تنها در ظرف یک سال 210 هزار کیلو مواد و لوازم آرایش از قبیل ماتیک، سرخاب، کرم، پودر، سایه چشم براى مصرف خانمها وارد شده است.از این مقدار 181 هزار کیلوگرم آن انواع کرم بوده است.در این مدت به 1650 قوطى و 2500 دوجین پودر صورت و 4604 عدد روژ لب، 2280 عدد صابون لاغرى، 2280 آمپول آرایشى اجازه ورود داده شده است. البته باید 3100 عدد سایه چشم و2400 خط چشم را نیز به آن اضافه کرد.»آرى باید زن ایرانى به بهانه« تجدد» و« تقدم» و« مقتضیات زمان» هر روز و هرساعتبا وسائلى که در دنیاى سرمایهدارى تهیه مىشود خود را در معرض نمایشبگذارد تا بتواند چنین مصرف کننده لایقى براى کارخانههاى اروپایى باشد.اگر زنایرانى بخواهد خود را فقط براى همسر قانونى و یا براى حضور در مجالساختصاصى زنان بیاراید،نه مصرف کننده لایقى براى سرمایهداران غربى خواهد بود ونه وظیفه و ماموریت دیگرش را که عبارت است از انحطاط اخلاق جوانان و ضعفاراده آنان و ایجاد رکود در فعالیت اجتماعى،به نفع استعمار غرب انجام خواهد داد.
در جامعههاى غیر سرمایهدارى با همه احساسات ضد مذهبى که در آنجا وجوددارد کمتر شنیده مىشود که چنین رسواییها به نام آزادى زن وجود داشته باشد.
۴ -ارزش و احترام زن
قبلا گفتیم که مرد به طور قطع از نظر جسمانى بر زن تفوق دارد.از نظر مغز و فکرنیز تفوق مرد لااقل قابل بحث است.زن در این دو جبهه در برابر مرد قدرت مقاومتندارد،ولى زن از طریق عاطفى و قلبى همیشه تفوق خود را بر مرد ثابت کرده است. حریم نگه داشتن زن میان خود و مرد یکى از وسائل مرموزى بوده است که زن براىحفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است.
اسلام زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند.اسلام مخصوصاتاکید کرده است که زن هر اندازه متینتر و باوقارتر و عفیفتر حرکت کند و خود را درمعرض نمایش براى مرد نگذارد بر احترامش افزوده مىشود.بعدا در تفسیر آیات سوره احزاب خواهیم دید که قرآن کریم پس از آنکه توصیهمىکند زنان خود را بپوشانند مىفرماید: ذلک ادنى ان یعرفن فلا یؤذین یعنى این کاربراى اینکه به عفاف شناخته شوند و معلوم شود خود را در اختیار مردان قرار نمىدهندبهتر است و در نتیجه دورباش و حشمت آنها مانع مزاحمت افراد سبکسر مىگردد.
منابع:
نهج البلاغة،نامه53.
رجوع شود به صحیح مسلم،ج 4/ ص 148-151.
مرکز آل البیت (ع)
با اجازه و تشکر از گروه دین و زندگی استان مرکزی